آمنه عزیزم
سخته که جلوی خودم رو بگیرم و بهت نگم توی ده سال آینده چه اتفاقاتی قراره برات بیفته.اینکه چه روزهای تلخ و شیرینی رو پیش روت داری و چه تجربه هایی رو از سر می گذرونی.حالا که دارم برات نامه می نویسم حس اون استادهای فرزانه و زاهدی رو دارم که یا یک نگاه می تونن تا ته خط داستانت رو بخونن و راستش سخته که همچنان استاد وار یشینی و اشاره ای به همه اونچه که جلوی چشمت هست نکنی.
بگذریم...زندگی ما آدمها همیشه پره از اتفاقات مختلف و حتی دونستشنون هم کمکی نمی کنه که جلوی اون بدتراش رو بگیریم و اون خوب تراش رو جلو بندازیم فقط این رفتار و نگرش ماست که تعیین می کنه اون اتفاقات چه تاثیری روی ما و روی زندگی مون دارن.می دونم که تنهایی از پس خیلی از مسایل زندگیت بر میای اما با دیگران هم حرف بزن.از چیزهایی که نگرانت می کنه و چیزهایی که خوشحالت می کنه.اندوهت رو پنهان نکن و بگذار که دیگران هم در خنده هایت شریک باشند.کمی از این پیله تنهایی بیرون بیا و اجازه بده که شور زندگی تو رو به این مردم پیوند بده.می دونم که سخت تلاش می کنی تا این آخرین روزهای مدرسه رو به خوبی پشت سر بگذاری و نمی دونی که چقدر برام غرورانگیزه که اجازه ندادی مغلوب قوانین سخت زندگی ات بشی و راهت رو تا جایی که می تونستی باز کردی و پیش رفتی.به این راه ادامه بده و از امکانات در دسترست استفاده کن و اینده رو طور دیگه ای برای خودت رقم بزن.
این روزهای پر از امید و جوانی و انرژی رو با بی خیالی طی نکن.در چشم برهم زدنی نه این روزها که این سالها خاطره ای میشه و بعدها لابه لای نوشته ها و عکسهایت دنبالشون می گردی.هدف زندگی ات رو پیدا کن از دنبال کردن آرزوهایت نترس خودت رو به این چارچوب های قراردادی جامعه محدود نکن و از قضاوت ها نترس.راه برو بدو و اگر زمین خوردی بلند شو.زندگی رو جز به این صورت تجربه نخواهی کرد.برای اهدافت برنامه ریزی کن و از رسیدن به اونها ناامید نشو.دانش ات رو گسترش بده و لذت مطالعه رو به زرق و برق اینترنت و فضای مجازی نفروش.
خودت رو بهتر بشناس و اگر احساس می کنی ضعف هایی داری که اجازه نمیده خود واقعی ات باشی و اعتماد به نفست رو میگیره اونها رو پیدا کن و تلاش کن که یرطرفشون کنی.عادت نکن که با ضعف هایت زندگی کنی و انرژی زیادی رو برای کنار اومدن با اونها مصرف کنی.ازت می خوام که افق نگاهت رو گسترش بدی و نه تنها ده سال که بیست سال بعد خودت رو هم ببینی و در تصمیم گیری هات گوشه چشمی به موقعیت و احساست در اون سالها داشته باشی.می دونم که همیشه برای رشد خودت تلاش می کنی حتی اگر سرعتت آهسته باشه اما راه خودت رو پیدا می کنی و کم کم به اون آمنه ای می رسی که دوست داری و امیدوارم که یک روز بتونی اون ناحیه امن کوچکت رو ترک کنی و به خودت اجازه پزواز بدی.