My journey

اشیاء را هم دوست داشته باشیم

دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۲۴ ب.ظ

گفته شده که مردم را دوست داشته باشید و از اشیاء استفاده کنید به جای اینکه از مردم استفاده کنید و اشیاء را دوست داشته باشید. مدتی دنبال گوینده این جمله بودم و در نهایت متوجه شدم همین مفهوم به شکل های گونان از زبان افراد مختلفی نقل شده است. خیلی به این جمله باور داشتم و حتی فکر می کردم کار جهان معطل این است که ما آدم ها به همین نکته برسیم و بعد همه چیز بهتر و زیباتر خواهد شد.


البته هنوز هم معتقدم باید آدم ها را دوست داشته باشیم و هرگز از آنها استفاده نکنیم اما گاهی فکر می کنم داستان دوست داشتن اشیاء کمی متفاوت تر است. آنها برای من تنها یک شئ بی جان و پرکاربرد نیستند که جلوی چشمم ردیف شان کنم. 


امشب که چای می خوردم و نگاهم به وسایل روی میز بود با خودم گفتم مگر می شود کتاب هایم را دوست نداشته باشم وقتی تک تک شان را با شوق و ذوق خریده و خوانده ام؟ یا جامدادی که زمانی به عنوان اثر هنری ام به همه نشان می دادم. مداد و خودکارهایی که برای تشویق و جایزه به خودم خریده ام. دفترچه هایی که دلم نمی آید حتی یک ورق شان را جدا کنم. لیوانی که طرح های شادش لبخند به لبم می آورد و حتی مویزهایی که خواهرم برایم آورده و دستور اکید داده که در خوردنشان تنبلی نکنم. مگر می شود همه این خاطره ها را در این اشیاء دید و دوستشان نداشت؟ من یکی آدم خاطره بازی هستم. به وسایلی که اطرافم دارم و خاطره هایشان تعلق خاطر دارم. فکر می کنم این احساس جزئی از طبیعت آدمی است. ذهن پر از خاطره های خوب و بد است. چه اشکالی دارد که با دیدن یک وسیله و یادآوری خاطره خوبش لبخند بر لبانمان بنشیند؟

۹۶/۱۰/۱۱
آمنه

نظرات  (۲)

برای منم واقعا جالب و عجیبه اینجا یعنی توی دنیای وبلاگ احساس میکنم زمان معنایی نداره یعنی نه از اون دنیای پر زرق و برق اینیستاگرام و تلگرام خبریه نه از اون یکنواختی خط راست گونه صفحه پیام متنی تلفن همراه اینجا میشه متن های طولانی بنویسی و لازم نیست برای صرفه جویی توی زمان نصف حرفات رو با استیکر بیان کنی. ترافیک مخاطب نداره که چراغ روشن یکی دیگه حواست رو پرت کنه یا هنوز یه پست نخونده یکی دیگه بیاد بالا و از تمرکزت کم بشه اینجا انگار اصلا دیر نمیشه من خیلی خوشحالم که میتونم اینجا پیدات کنم تو یع جای دنج و آروم.  و منتظرم هر وقت پست جدید گذاشتی بخونمش مخصوصا اگر در مورد کتاب سکوت بود عالی میشه 
اول اینکه همیشه گوشه ذهنم یادم بود که کتاب سکوت قدرت درون گراهاست رو بخونم. بالاخره موفق شدم و خوندمش و چقد یاد تو افتادم نمیدونم این یادآوری بخاطر شخصیت کاریزماتیک تو بوده یا اینکه از این کتاب حرف زده بودی و توی پستت دیده بودم. دوم بگم این عادت جمع کردن و نگه داشتن یه سری چیزای کوچیک و خاص که برای آدم میشن فلش بک خاطره بازی و حس و انرژی مثبت خیلی خوب هست ولی وای اگ یه اتفاقی براشون بیوفته روانت بهم می ریزه خدا نکنه گم بشن یا خراب یا کسی ازت بدون رضایت قلبی بگیرشون :(
پاسخ:
مهدیه جانم
چقدر خوشحال شدم اینجا دیدمت
میگم جالب نیست من و تو توی یه شهر به فاصله کم زندگی می‌کنیم و اونوقت بعد ماها اینجا همدیگرو می‌بینیم؟

یکی از کارهای فهرست وبلاگی من نوشتن در مورد کتاب سکوت هست که هنوز میسر نشده. خوشحالم که خوندیش و امیدوارم برات مفید بوده باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی