در پیچ و خم زندگی معنای بودنم را میان واژههای جنگزده و آواره و مهاجر و بیگانه گم کردهام.همه اینها هستم اما انتخاب من نبود که کمونیسمی شکل بگیرد و جنگ سردی به راه بیفتد و از افغانستان جایی که زندگی و امید بود، مردمانی به اجبار کوچ کنند و زادگاه من مشهد بشود. با اینحال صبورانه تبعات سلسله تصمیمهای کوچک و بزرگ آدمها را پذیرفتم و سایهای شدم آشنا و بیگانه میان مرزها که نه طاقت دلکندن دارد و نه توان دل بستن. اینجا در این وبلاگ از خودم و دغدغههایم مینویسم و میکوشم به یاد بیاورم که بودنم نه برای خودم، که برای زندگی بخشیدن و امید دادن و عشق ورزیدن به نسلی است که آنها را به این دنیا آوردهایم و میان محرومیت و تلخی و زشتی جنگ رهایشان کردهایم.
برای ارتباط با من:
Akhoondzadeh.1988@yahoo.com