My journey

لذت زندگی در لحظه

سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۴۵ ق.ظ
اینکه هرکسی زمین بازی خودش را دارد واضح است.این را از شاهین کلانتری یاد گرفته ام که جایی گفته بود توئیتر زمین بازی من نیست.این استعاره برای من خیلی دوست داشتنی بود.تا مدتی در بین حرف هایم تکرار می کردم که فلان مساله و فلان جا زمین بازی من نیست.

اینستاگرام زمین بازی من نبود.اوایل حضورم چند صفحه دنبال می کردم.حضور کاملا یک طرفه.بعد از مدتی دیدم که یکی دو ساعتی بین صفحات و عکس ها می چرخم بدون اینکه گذشت زمان رو احساس کنم.حضورم رو کمرنگ تر کردم اما هنوز هم بودم.
از آنجاییکه وقتی زمینه ای برای حرف زدن و اظهارنظر وجود داشته باشد فشاری برای نظر دادن احساس می کنیم (لااقل من احساس می کردم) شروع کردم به نوشتن بندهای از کتاب هایی که می خواندم.در تنهایی خودم البته.

دوستانم هم یکی یکی شروع کردند به درخواست دوستی دادن و پیگیری من.
یکی از تضادهای من در شبکه های اجتماعی همین مساله است که دوست دارم باشم و کمتر کسی بداند که هستم.حالا یکی از معضلات من این بود که چه کسی بداند من هستم و چه کسی نداند.گاهی دوستانم در تلگرام پیگیر می شدند که چرا درخواست من رو قبول نکردی؟

من هم که نمی توانستم بگویم چون دوست نداشتم که تو حرف های من رو بخونی.ناچارا می گفتم باشه.
البته در این وضعیت فقط یک هفته دوام آوردم و بعد یک روز همینطور که در تلاش برای گذاشتن یک عکس بی ربط و نوشتن یک متن بی ربط تر بودم یکباره احساس کردم نیازی به حضور در این فضا ندارم.یک دقیقه بعد اکانتم رو حذف کرده بودم.
خیالم راحت شد.انگار زندگی دوباره به من لبخند زد.


از آنجاییکه به رفتار کاربران شبکه های اجتماعی علاقمندم در این مورد زیاد فکر می کنم و حرف می زنم.قبلا نوشته ای در مورد mindfulness با عنوان چه جوری نذارم زندگیم تند تند بگذره خوانده بودم. از اون زمان سعی کرده ام گاهی در لحظه زندگی کنم.در زمان و مکانی که هستم احساسم رو حس کنم.نفس بکشم و بر همه آنچه در ذهنم می گذره آگاه باشم.

دیروز که همچنان داشتم در مورد شبکه های اجتماعی فکر می کردم متوجه شدم به اشتراک گذاری در لحظه حرف ها و احساسات و عکس ها یکی از مواردی هست که نمی گذارد در لحظه زندگی کنیم و به عبارتی mindful باشیم.چون به جای لذت بردن از جایی که هستیم و آدم هایی که کنارشان هستیم و حتی غذایی که می خوردیم فکر و دل و احساس ما جای دیگری و بین کسان دیگری است که قرار است عکس ما رو ببینند و نظر بدهند.

بعد اینطور می شود که لذت یک روز خوب؛ یک کتاب خوب؛ یک هوای خوب و یا یک همنشین خوب را از دست می دهیم و به جایش چند لایک و کامنت و یک تصویر ثبت شده داریم.به همراه حسی که همچنان عمیق و رضایت بخش نیست.زمان هم تندتر از هر وقت دیگری می گذرد و آخر هر سال با تعجب فکر می کنیم که چقدر زود گذشت.
۹۶/۰۸/۰۲
آمنه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی