My journey

ایمیل؛ مساله این است

دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۲۳ ب.ظ

چه موضوعات ساده ای که ذهن را درگیر نمی کند.گاهی حتی خنده دار.مثلا همین الان که سوالی برایم پیش آمد تا از کسی که صدها قدم از من جلوتر راه خودش را یافته و می رود؛ بپرسم.رفتم و قسمت تماس با من وبسایتش را باز کردم.ایمیل را حفظ کردم و بعد بانگی در درونم برآمد که صبر کن صبر کن. البته به طور قطع می توان گفت که بانگ از جانب آمنه خجالتی درونم بود که از برقراری تماس تلفتی هراس دارد و ظاهرا معلوم شد ایشان در مورد ایمیل هم همین حس را دارد.


حالا مانده ام که چه کنم؟دوباره و چندباره سوالم را مرور کنم تا بتوانم راه حل خودم را پیدا کنم یا بر خجالتم غلبه کنم و سوالم را بپرسم.راه حل اول به نظر خوب است چون به جمع بندی ذهن خودم بیشتر کمک می کند و تمرینی می شود بر درس یادگیری که دیشب در متمم خواندم و در مورد یادگیری بود که در فرایند فکر کردن و توضیح دادن اتفاق می افتد. با این تفاسیر می دانم که زمانی که خودم با این پرسش کند و کاو کنم و از زوایای مختلفی نگاهش کنم احتمالا به نتیجه های بهتر و کاربردی تری می رسم.


راه حل دوم هیجان انگیز تر است.بهرحال قسمت اولش این است که بر هراسم از برقراری تماس به وسیله ایمیل غلبه می کنم.اما مهمتر از آن؛ این است که هیجان ارتباط برقرار کردن با کسی است که می دانی چقدر بهتر از تو بر موضوعات اشراف دارد و هر کلمه و جمله اش درس جدیدی است.ضمن اینکه نمی شود حس خوشایند مکالمه با این چنین کسی را نادیده گرفت.


۹۶/۰۵/۰۹
آمنه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی